علی آقایاری میگوید: امام خمینی (ره) هنر را ابزاری برای رسیدن به هدف والا و بالا که همان کمال انسانیت است، عنوان میکنند.
به گزارش پایگاه خبری حوزه هنری؛ به مناسبت سالروز رحلت امام خمینی (ره) علی آقایاری یادداشتی نوشته که در ادامه میخوانید:
هنر در مدرسه عشق امام خمینی(ره)
...« إن الله جميل يحبّ الجمال»، خداوند متعال انسان را زیبا آفرید و او نیز ذاتاً در پی زیباییهاست. نغمه دلنشین، بوی خوش، منظره دلفریب، لطافت و سرسبزی، صورت و سیرت زیبا و... همه برای او لذتآور و فرحبخش است. حال اگر این جمالپرستی او با کمالگرایی درهم آمیزد، اشرف مخلوقات بودن انسان معنی خواهد شد و پدیدههای جهان را گزینش کرده با احساس و خیال درونی خویش آنها را بازآفرینی میکند. به این آفرینش جدید، هنر و آفریننده آن را هنرمند مینامند.
هنر جلوههای گوناگونی دارد. گستـره هنر بسیار است. از نـویسنـدگـى، شعر و شاعری، قصه و طنز، نقاشـى و طراحی، مجسمهسازی، مـوسیقـى و آواز، خطـابه و سخنـورى گـرفته، تـا وادى فیلـم، سینمـا و تـئاتـر، برنامههاى هنرى رادیو و تلـویزیون و کاریکاتـور، نمایشنامهها و فیلمهاى عروسکى و کارتـون کودکان، طراحى و گرافیک، خـوشنویسى و... را دربر میگیرد. امروزه همه اینها از مؤثرترین و بهترین ابزار در جهت ارائه حقایق و معارف دینی و وصف ارزشها، ابراز احساسات درونی و... برای همگان است.
امام خمینی نیز با آن نگاه جهانشمولی، توجه ویژهای به هنر داشت. چنانچه در تعریف و توصیف هنر میگویند:
«هنر در مدرسه عشق نشاندهنده نقاط کور و مبهم معضلات اجتماعى، اقتصادى، سیاسى، نظامى است. هنر در عرفان اسلامى ترسیمِ روشن عدالت و شرافت و انصاف، و تجسیم تلخکامى گرسنگانِ مغضوبِ قدرت و پول است.» (صحیفه امام، ج21، ص: 145)
هنر ابزار رسیدن به هدف والاتر است
امام خمینی هنر را ابزاری برای رسیدن به هدف والا و بالا که همان کمال انسانیت است، عنوان میکنند. جلوههای گوناگون هنر را نه هدف و مقصد، بلکه بهترین ابزار بیان میکنند برای رسیدن به یک هدف برتر و والاتر! برای رفع ظلم و بیعدالتی و رسیدن به انسانیت، به همین دلیل است که میفرمایند: «تنها هنرى مورد قبول قرآن است که صیقلدهنده اسلام ناب محمدى- صلى اللَّه علیه و آله و سلم- اسلام ائمه هدى- علیهم السلام- اسلام فقراى دردمند، اسلام پابرهنگان، اسلام تازیانهخوردگانِ تاریخِ تلخ و شرمآور محرومیتها باشد. هنرى زیبا و پاک است که کوبندۀ سرمایهدارى مدرن و کمونیسم خونآشام و نابودکنندۀ اسلام رفاه و تجمل، اسلام التقاط، اسلام سازش و فرومایگى، اسلام مرفهین بىدرد، و در یک کلمه «اسلام امریکایى» باشد.» (همان: 145)
امام خمینی (ره) هنر وابسته و سلطهپذیر شرق و غرب را نفی کرده و قبول نمیداشتند و معتقد بودند «تنها به هنرى باید پرداخت که راه ستیز با جهانخواران شرق و غرب، و در رأس آنان امریکا و شوروى، را بیاموزد.» (همان، ص 146)
امام خمینی (ره) علاوه بر اینکه چهره برجسته و اثرگذار سیاسی و رهبری ایدئولوژیک برای جامعه انقلابی ایران و حتی بسیاری از جوامع آزادیخواه دنیا بودند، به عنوان هنرمندی فرزانه و عارفی اهل هنر هم شناخته میشوند.
جلـوههاى گوناگون هنرى در فکـر و بیان و قلـم و شعر و ادبیات و ذوقیات ایشان سرشار بود. رهبری که در کنار همه معادلات سیاسی و اجتماعی، هرگز دست از هنر نکشید و دنیایی متفاوت از هنر را به جامعه تازه انقلاب کرده ایرانی نشان داد. دنیایی که از دل آن آثاری ارزشمند و هنرمندانی صاحب سبک بیرون آمدند و همچنان نیز بر گستره این جهان بیانتهای هنر افزوده میشود.
هنر امام خمینی تربیت آوینیهاست
هنر امام خمینی (ره) و مکتب ایشان تربیت هنرمندانی چون شهید سید مرتضی آوینی بود. هنر امام خمینی هنر دمیدن روح تعهد در کالبد انسانهاست. همان که با کالبد شهید آوینی ریخته شد. نگاه همیشگی امام (ره) به هنر سبب شده که در بسیاری از فرمایشات ایشان واژه «هنر» کلیدی برای ارتباط مبحثی ارزشمند به جهانی فراتر از آنچه که میبینیم باشد.
در جلد ۱۴ صحیفه امام آمده است: «هنر آن است که بی هیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی، برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این هنر مردان خداست…» با این تعریف نیز میتوان دریافت که هنر در دیدگاه بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران، هنر و عرفان به موازات یکدیگر و با اهدافی یکسان در مسیر خدمت به جامعه قرار دارند.
هنر از منظر انقلاب اسلامی وسیلهای برای نیل جامعه به تعالی است، هنرمند انقلاب اسلامی مسئول و دغدغهمند در قبال جامعه و عاملی که در اختیار صلاح و فلاح افراد و انسانهاست، باید باشد.
انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به نجات هنر نیز قیام نمود. چرا که در قبل از انقلاب تلقی مردم از هنر، یک هنر ناپاک بود. عمده جامعه و بسیاری از هنرمندان آن زمان کارکردهای آن روزگار هنر را به حساب هنر میگذاشتند و با ریشه هنر یکی میدانستند. وقتی اسم هنر میآمد معمولاً چیزی که در ذهن متبادر میشد کارکردهایی بود که هنر در نظام منحط پهلوی داشت. اما امام (ره) نگرشی متفاوت و متعالی به هنر داشت. در سخنرانی تاریخی ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ صراحتاً به همین موضوع اشاره داشتند و اعلام کردند که «سینمای ما مرکز فحشاست. ما با سینما مخالف نیستیم، ما با مرکز فحشاء مخالفیم.»
امام خمینی طالب این بود که هنر پاک باید از هنر ناپاک تفکیک شود و هنر بایستی در مسیر ارزشها و معارف الهی و متعالی گام بردارد و از همین روست که امام میفرمایند: «هنر پرستش عاشقانه الله است».
هنر در کلام امام و دیگر بزرگان
امام خمینی (ره)، واژه هنر را در معانی گوناگون بهکار بردهاند. مثل اینکه جهاد در راه خدا و فدا کردن خود در این راه را «هنر مردان خدا» می دانند. (صحیفه امام،ج14،ص478) حال آنکه هنر در معنای اخص آن بهطور کلی همان صنایع ظریفه است که شامل رشتههای گوناگون و متعددی از قبیل شعر، نقاشی، خوشنویسی، داستان و غیره میشود.
در سخنان امام، هنر هم به معنای خاص آن (رشتههای گوناگون هنری) و هم به معانی دیگری مطرح شده است. علاوه بر معنای واژگانی هنر، این کلمه از سوی اندیشهمندان فراوانی به صور گوناگون تعریف شده است، بهطوری که میتوان گفت «هنر» صدها تعریف دارد و همچنان مورد بحث و بررسی و اظهارنظر و تعریف متفکران است که انتهایی برای آن متصور نیست. طبعاً احصاء تعاریف موجود امکانپذیر نیست، ولی به عنوان نمونه بعضی از این تعاریف در ذیل میآید:
ارسطو: هنر تقلیدی از طبیعت است.
هگل: هنر کوششی برای ایجاد زیبایی است.
تولستوی: هنر انتقال تجربه شخصی هنرمند و سرایت دادن این احساس به دیگران است.
اسکار وایلد: هنر کلید فهم زندگی است.
نیما یوشیج: آن چه در هنر اساس زیبایی است، راستی و درستی است.
بندیتو کروچه (اندیشمند ایتالیایی): هنر، نوعی شهود خداست در ظهور جمال.
اقبال لاهوری: مقصود از علم و فلسفه، کشف حقیقت است و هدف از هنر، تجلی و تمثل حقیقت است.
علاوه بر تعریف هنر، بسیاری از متفکران درباره هنر مباحث بسیاری را طی کتابهای مستقل مطرح کردهاند از جمله کتاب «هنر چیست؟» اثر نویسنده شهیر روس لئون تولستوی. تولستوی در کتاب خود به منظور توضیح هنر خوب و صحیح بر عنصر ارتباط تأکید میکند. او معتقد است هنر باید یک ارتباط احساسی مشخص بین هنرمند و مخاطب ایجاد کند، طوریکه مخاطب را تحت تأثیر قرار دهد.
هر چند از دیدگاه بسیاری از متفکران، زیبایی ـ چه زیبایی ظاهری و چه زیبایی معنوی و حقیقی ـ عنصر محوری هنر محسوب میشود، ولی بزرگان هنر ایران غالباً از منظر عرفان به این ارزشها مینگرند.
هنر در عرفان و ادب ایران زمین
عرفای ایران که معتقدند «انّ الله جمیل یحب الجمال»، انسان را فطرتاً طالب زیبایی میدانند. حتی وقتی هنرمندی مفاسد و زشتیها را بیان میکند و نشان میدهد، در حال ارائه انحرافات و کژیها و کاستیهای زندگی بشر برای رهایی و نجات از این گونه مفاسد و مشکلات است. در واقع هیچ هنرمندی خواهان زشتی نیست. زیبایی اساس هنر است. همه تعاریف هنر متکی بر انعکاس زیبایی است. گاه، انعکاس حقیقت، هنر خوانده شده است و گاه جلوه عشق و گاه ارزشهای والای انسانی، و همه اینها جلوههای زیباییاند که در زندگی انسانی جاری و ساری است.
در کشور ما کمتر عارفی را میشناسیم که با هنر بیگانه باشد، ولی هنرمندان بسیاری را میشناسیم که در مسیر کمال، عارفان بنامی بودهاند.
فردوسی حماسهسرای بزرگ ایران میگوید:
هنر مـردمی باشـد و راستی/ ز کژّی بود کمّی و کاستی
حافظ میسراید:
قلنــدران حقـــیقــت به نیـم جو نــخـــرند / قبای اطلس آن کس که از هنر عاری است
سعدی میسراید:
عوام عیب کنندم که عاشقی همه عمر/ کدام عیب؟ که سعدی همین هنر دارد
در واقع، هنرمندان بزرگ کشور ما غالباً عارفانی بنام بودند و آمیختگی عرفان و هنر در آثار آنان وضوحی چشمگیر دارد. داستانهایی نظیر حکایت مشهور نقاشان روم و چین در مثنوی که اینگونه شروع میشود:
رومیان گفتند ما را کر و فر
چیـنیان گفتـند ما نقـاشتر
کز شماها کیست در دعوی گزین
گفت سلطان امتحان خواهم درین
آثار شعرا و ادبا و عرفای ایران مشخص میسازد که آنان هنرمندانی حقگو و حقیقتخواه و مدافع محرومان و دردمندان و دشمن ستمگران و زاهدان ریایی و متملقان و جاهطلبان و امثال اینان بودهاند.
طبعاً امام خمینی (ره) به عنوان عارفی بزرگ از جایگاهی بلند به هنر مینگرد. علاوه بر این باید در نظر داشت که امام، هم استاد فلسفه بود و هم فقیه و مرجعی بزرگ. از سوی دیگر، او بنیانگذار نظامی نو در عرصه سیاست جهان است.
این ویژگیهای فقهی و فلسفی و سیاسی و تجارب مبارزاتی و انقلابی امام از ایشان شخصیتی استثنایی در تاریخ معاصر ایران و جهان ساخته است که بررسی دیدگاهها و نظریاتش را اهمیتی مضاعف میبخشد. این دیدگاهها آمیختهای از فقه و فلسفه و سیاست و عرفان اسلامی است. بههمین دلیل نظریات ایشان در هر زمینهای از جمله هنر، نظریاتی چند بعدی است.
هنر در منظر هنرمندان بزرگ عالم، وجههای اخلاقی و متعالی دارد. این حالت در هنر کشور ما پررنگتر به نظر میرسد. علاوه بر این، هنر ایران زمین با عرفان اصیل درآمیخته است و بسیاری از هنرمندان بزرگ کشور ما عرفای بنامی نیز بودهاند. شاید مهمترین تفاوت امام خمینی (ره) با چنین هنرمندان و عرفایی، مسئله عرفان عملی ایشان باشد. مسیر عرفان امام در درجه اول از راه بسیار دشوار مبارزه با نفس و سپس از راه مبارزه عملی با ستمگران، میگذرد. اول، باید مرد خدا بود تا بتوان در جهت مبارزه در راه حق به اوج حرکت متعالی انسانی یعنی لقاءالله رسید. اقتضای چنین هنری، مقابله با ستمگران و وابستگان آنان و دفاع از ستمدیدگان و محرومان و تلاش در جهت حل مشکلات اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، نظامی و تصویرگری عدالت و انصاف و شرافت و نیز نشان دادن درد و رنج مغضوبان قدرت و پول است. هنر در عرفان اسلامی در خدمت جامعه است. در گفتمان امام خمینی، عرفان و هنر از یکدیگر جدا نیست و با هدفی مشترک در عرصه جامعه معنا پیدا میکند و معرفی میشود.
انتهای پیام/
نظر شما